آخرین روز اداره در سال 90
امروز آخرین روزیه که تو سال 90 اومدم اداره. دانیال امروز خونه مونده و عمه شیوا پیشش مونده. پنجشنبه شب رفتیم خونه مامانی جمعه اونجا موندیم و دیشب برگشتیم. آخه می خواستم دیروز که شنبه بود دانیال رو ببرم دکتر. آخه دوباره سرما خورده. از روز سه شنبه شب کمی آبریزش بینی داشت خواستم خود درمانی کنم ولی دیدم داریم به تعطیلات نزدیک می شیم و بهتر نشده فکر کردم اگه تو تعطیلات خوب نشه دکترش رو هم که دیگه نمیشه پیدا کرد بری همین موندیم خونه مامانی تا از اونجا بریم دکتر. دیشب هم طفلکی تا صبح از شدت سرفه نتونست بخوابه. بمیرم الهی. پنجشنبه شب که خونه مامانی بودیم دانیال رو گذاشتیم پیش خاله ها و با بابا محسن رفتیم بازار گلوبندک آخه اونجا به خون...